شعر در مورد خداشناسی
شعر در مورد خداشناسی
شعر در مورد خداشناسی ،شعر در مورد خداشناسی،شعری در مورد خداشناسی،شعر کودکانه در مورد خداشناسی،شعر درباره خداشناسی،شعری درباره خداشناسی،شعر کودکانه درباره خداشناسی،شعر درباره ی خداشناسی،شعر خداشناسی،شعر خداشناسی مولانا،شعر خداشناسی برای کودکان،شعر خداشناسی کودکان،شعر در مورد خداشناسی،شعر درباره خداشناسی،شعر کودکانه خداشناسی،شعر کودک خداشناسی،شعر درباره ی خداشناسی،شعر دل اگر خداشناسی،شعر در مورد خداشناسی،شعری در مورد خداشناسی،شعر کودکانه در مورد خداشناسی،شعری درباره خداشناسی،شعر کودکانه درباره خداشناسی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خداشناسی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
بکسم مکن حواله که بجز تو کس ندارم
شعر در مورد خداشناسی
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
شعر در مورد خداشناسی
چون درد نداری ای دل سرگردان
رفتن به برِ طبیب بی فایده دان
درمان طلبد کسی که دردی دارد
چون نیست تو را درد چه جوئی درمان
شعری در مورد خداشناسی
گر دمی خواهی زدن در پرده ای
با کسی زن کاو ندارد مرده ای
در جهان زین نوع یک همراه نیست
وین چنین همدم به جز الله نیست
شعر کودکانه در مورد خداشناسی
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
شعر درباره خداشناسی
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده ی مهربان
خداوند سنجاقک رنگ رنگ
خداوند پروانه های قشنگ
خدایی که آب و هوا آفرید
درخت و گل و سبزه را آفرید
خدایی که از بوی گل بهتر است
صمیمی تر از خنده ی مادر است
خدایا به ما مهربانی بده
دلی ساده و آسمانی بده
دلی صاف و بی کینه مانند آب
دلی روشن و گرم چون آفتاب
شعری درباره خداشناسی
به مادر گفتم آخر این خدا کیست
که هم در خانه ما هست و هم نیست
تو گفتی مهربانتر از خدا نیست
دمی از بندگان خود جدا نیست
شعر کودکانه درباره خداشناسی
آنروز که عاشق جمالت گشتم
دیوانه روی بی مثالت گشتم
دیدم نبود در دو جهان جز تو کسی
بیخود شدم و غرق کمالت گشتم
شعر درباره ی خداشناسی
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن از این پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما بقیامت که چرا نفس نکشتیم؟
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم.
شعر خداشناسی
بیرفتن ره ،رموز می اندیشی
برفی است که در تموز، می اندیشی
مردان جهان هزار عالم رفتند
تو بر دو قدم،هنوز می اندیشی
شعر خداشناسی مولانا
زندانی مرگند همه خلق یقین دان
محبوس ترا از تک زندان نرهاند
شعر خداشناسی برای کودکان
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
شعر خداشناسی کودکان
من خدا را دیدم امروز
توی بارانی که بارید
روی گلبرگ گلی که
شادمانی کرد و خندید
من خدا را بو کشیدم
توی عطر پاک یک گل
من شنیدم نام او را
در صدای شاد بلبل
من خدا را می نویسم
توی قلبم شاد و خندان
او همیشه پیش ما هست
توی ابر و باد و باران
شعر در مورد خداشناسی
چرا هرگز نمی آید به خوابم
چرا هرگز نمی گوید جوابم
نماز صبحگاهت را شنیدم
تو را دیدم خدایت را ندیدم
شعر درباره خداشناسی
گرد است اگر هستی دیگر بینی
بودی جز بود او نباشد هرگز
شعر کودکانه خداشناسی
من به خاک آمدم و بنده
شدم تو بالا رفتی و خدا شدی
شعر کودک خداشناسی
راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی
شعر درباره ی خداشناسی
جانی که نهفت زنگ دنیا او را
روشن نکند صیقل معنا او را
هر که از غم دنیا بسر آرد عمری
چه بهره بود زذوق عقبی او را
شعر دل اگر خداشناسی
هر چه اندیشی پذیرای فناست
آنچه در اندیشه ناید او خداست
بر در این خانه گستاخی زچیست
گر همی دانند کاند خانه کیست
شعر در مورد خداشناسی
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
شعری در مورد خداشناسی
یه روز دلم گرفته بود
کنج اتاق نشستم
با دلی پر ز غصه
زانو بغل گرفتم
اشکای دونه دونه
می ریخت به روی گونه
دلم که بیقرار بود
هی می گرفت بهونه
رفتم وضو گرفتم
رو به خدا نشستم
گفتم خدا ، مهربونی
درد منو تو میدونی
از غصه ها بکن رها
این دل بی تاب مرا
دلم که بیقرار بود
میون سینه لرزید
از اون بالا بالاها
نوری به قلبم تابید
اندوه و بیقراری
پا به فرار گذاشتند
به جاش امید و شادی
تو قلبم پا گذاشتند
یاد خدا به دلها
امید میده با شادی
با یاد اون مهربون
از رنج وغم، آزادی
شعر کودکانه در مورد خداشناسی
به من آهسته مادر گفت : فرزند
خدا رادر دل خود جوی یک چند
خدا در بوی و رنگ گل نهان است
بهار و باغ و گل از او نشان است
خدا در پاکی و نیکیست فرزن
بود در روشناییها خداوند
شعری درباره خداشناسی
عاشق روی توام ای گل بی مثل و مثال
بخدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا
پرده از روی بینداز بجان تو قسم
غیر دیدار رخت ملتمسی نیست مرا
شعر کودکانه درباره خداشناسی
بی او نتوان رفتن بی او نتوان گفتن
بی او نتوان شستن، بی او نتوان خفتن.
شعر در مورد خداشناسی
میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا
خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا
شعر در مورد خدا شناسی
یک عاشق پاک و یک دل زنده، کجاست
یک سوخته بی فکرِ پراکنده کجاست
چون بندۀ اندیشۀ خویش اند، همه
پس در دو جهان خدای را بنده کجاست
شعری در مورد خداشناسی
هر چه میپرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
شعر کودکانه در مورد خداشناسی
خدا را دیدم امروز
از اینجا پشت این د ر
خدا پرواز می کرد
شبیه یک کبوتر
خدا را دیدم اینجا
در این باغ پراز گل
خدا آواز می خواند
به زیبایی بلبل
خدا در آسمان بود
حسابی می درخشید
پر از زیبایی و نور
به من انگار خندید
شعر درباره خداشناسی
به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا
جز تو ای جان جهان دادرسی نیست مرا
مده از جنت و از حور و قصورم خبری
جز رخ دوست نظرسوی کسی نیست مرا
شعری درباره خداشناسی
خدایا جهان پادشاهی تراست
زما خدمت آید خدائی تراست
پناه بلندی و پستی توئی
همه نیستند هر آنچه هستی توئی
شعر کودکانه درباره خداشناسی
خدایا !
من چیزی نمیبینم
آینده پنهان است
ولی آسوده ام چون تو را می بینم
و تو همه چیز را
شعر درباره ی خداشناسی
زود میگفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست
شعر خداشناسی
تو خدای بی شریکی
تو یگانه ای و دانا
توکه خوب و مهربانی
تو که پاکی و توانا
تو در آن زمان که نامی
زجهان نبود بودی
در بسته جهان را
به جهانیان گشودی
تو به گوش ابر خواندی
که از آسمان ببارد
تو به آفتاب گفتی
به زمین قدم گذارد
تو به چشمه یاد دادی
زدل زمین بجوشد
به گیاه تشنه گفتی
که از آب آن بنوشد
تو سپرده ای به شبنم
که به برگ گل نشیند
به خزان اجازه دا دی
که گل ازچمن بچیند
شعر خداشناسی مولانا
عیب از ماست اگر دوست زما مستور است
دیده بگشای که ببینی همه عالم طور است
لاف کم زن که نبیند رخ خورشید جهان
چشم خفاش که از دیدن نوری کور است
یارب این پرده پندار که در دیده ماست
بازکن تا که ببینیم همه عالم نور است
شعر خداشناسی برای کودکان
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بی خبران چه جای خواب است مرا
شعر خداشناسی کودکان
از تمام چیزایی که داری خدا رو جدا کن !
چی داری؟ هیچ
حالا به همه نداشته هایت خدا رو اضافه کن !
چه کم داری؟ هیچ
شعر در مورد خداشناسی
هر دل که نه در زمانه افزوده شد
نتوان گفتن که حال آن دل، چون شد
بس عقل،که بی پرورش ِدایۀ فکر
طفل آمد وطفل از جهان بیرون شد
شعر درباره خداشناسی
آن را که زحق روز فزون آید کار
در پنجۀ همّتش زبون آید کار
جان کندن بی فایده کاری نبود
باید که ز مغزِ جان برون آید، کار
شعر کودکانه خداشناسی
محو میشد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا …
شعر کودک خداشناسی
ای خدا , خدای بی نیاز من
امتداد روشن نماز من
خالی ام من از صدای پر زدن
سینه ام پر از هوای پر زدن
کاش می شد ای خدای مهربان
بال وا کنم به سوی آسمان
دوست دارم از خودم رها شوم
رنگ خنده ستاره ها شوم
ای خدا مرا پر از پرنده کن
زنده کن مرا دوباره زنده کن
شعر درباره ی خداشناسی
این همه غلغل و غوغا که در آفاق بود
سوی دلدار روان و همه بانگ جرس است
شعر دل اگر خداشناسی
چون دایره ما ز پوست پوشان توئیم
در دایره حلقه بگوشان توئیم
گر بنوازی زجان خروشان توئیم
ور ننوازی هم از خموشان توئیم.
شعر در مورد خداشناسی
دردی داری که بحر را پر دارد
دردی که هزار بحر پر دُر دارد
خواهی که بیا پیش فرود آی زخر
زآنروی که روی خر به آخُر دارد
شعری در مورد خداشناسی
خدایا
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره ، تمومه
همین که اول و آخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی حرومه
شعر کودکانه در مورد خداشناسی
ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی
وز کار بدت هیچ پشیمان نشدی
صوفی وفقیه وزاهد ودانشمند
این جمله شدی ولی مسلمان نشدی
شعری درباره خداشناسی
ای در طلب علوم در مدرسه، چند
تحصیل اصول وحکمت وفلسفه چند
هر چیز به جز ذکر خدا وسوسه است
شرمی زخدا بدار این وسوسه چند
شعر کودکانه درباره خداشناسی
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
شعر در مورد خداشناسی
چه حاجت است به رهبر خداشناسی را؟
نگاه کن سر تار نفس کجا بندست
شعر در مورد خداشناسی
هر آنکس را که برهان وصفایی است
یقین داند که هستی را خدایی است
شعری در مورد خداشناسی
دل اگر خداشناسی دل بنده ای بدست
آرکه خدا بگیرد از تو ره آفت قضا را
شعر کودکانه در مورد خداشناسی
همه از مهر گدازه شده بر
منقل دود و قلیانپینه ی خداشناسی بسته است
شعر در مورد تولد خودم
مهربانم !
یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد
بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
و خداوند شب و روز و تمام لحظات
با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد
تولدت مبارک
شعر های کوتاه در مورد ماه محرم
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
شعر لیاقت عشق
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد
هر کسی را آنچه لایق بود داد
شعر در مورد خداشناسی
- ۹۷/۰۷/۰۹