شعر در مورد لباس سفید
شعر در مورد لباس سفید
شعر در مورد لباس سفید , شعر درباره لباس سفید,شعر برای لباس سفید,شعر در باره لباس سفید,شعر با لباس سفید,شعر درمورد لباس سفید,شعر با کلمه لباس سفید,شعر با کلمه ی لباس سفید,شعری در مورد لباس سفید,شعری درباره لباس سفید,شعر درباره ی لباس سفید
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد لباس سفید برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
لباس کرده کبود از سفید کاری خویش
سیاه کرده سفیدی او همه دیوان
شعر در مورد لباس سفید
تا میان نازک او جلوه گر شد در لباس
رشته نتواند دگر در عقد گوهر شد سفید
شعر درباره لباس سفید
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
شعر برای لباس سفید
فقط تو ایرانه که وقتی کسی میمیره فردا شبش کل فامیل خابشو میبین
تو یه باغ سرسبزبایه لباس سفیدبوده و گفته من جام خوبه خخخخ
شعر در باره لباس سفید
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت … گلی شد و من بی خیال پی اش را نگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد …
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛ حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت : این لباس چِرک مرده شده !
گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زنده اند پاک شوند! چرک مُرده شد … و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
شعر با لباس سفید
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک …
به قول صاحب خشکشویی : لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد …!
شعر درمورد لباس سفید
زمین هم، همان روزها ـ و البتّه پیش تر هاـ لباس سفیدش را از تن بدر آورد
و خود را آماده ی پوشیدن لباس سبزش کرد.
شعر با کلمه لباس سفید
یاره من یاوره من همدم تنهایی های من…
دوست دارم آن لحظه ی زیبایی که تورا با لباس سفید نظاره میکنم
شعر با کلمه ی لباس سفید
بچه : چرا عروس لباس سفید می پوشه؟
مامان : چون بهترین خاطره زندگیشه
بچه : چرا داماد مشکی می پوشه ؟
مامان : خفه شو برو تو اتاقت !
شعری در مورد لباس سفید
لامصب بعضی پسرا طوری ابرو برداشتن صورتی صفا دادن که ادم دلش میخاد . . . .
تو لباس عروس ببینتشون … والااااا بخدا
شعری درباره لباس سفید
دوره ای شده به دختر های تو کلاستون لبخند بزنی . . . . . . . . . . . .
خودشو تو لباس عروس تصور میکنه
شعر درباره ی لباس سفید
روزی که ازدواج میکنی اونی که میخنده مادرته
چون تو داری خوشبخت میشی و تو رو تو لباس عروسی میبینه
شعر در مورد لباس سفید
روم به حجره خیاط عاشقان امشب
من دراز قبا با هزار گز سودا
شعر درباره لباس سفید
نبود آگه که شاهان جامه راه
دگر گونه کنند از بیم بدخواه
شعر برای لباس سفید
پوشد لباس خاکی ما را ردای نور
خاکی لباس کوته و نوری رداش تام
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد امام علی
شعر در مورد کمک
شعر در مورد مردانگی
شعر در مورد غربت
شعر در باره لباس سفید
شاه را شد زعالم افروزی
جامه پیروزه گون ز پیروزی
شعر با لباس سفید
دست جنون چون کند لباس از تنکلیم
چون غنچه غیر زخم به زیر قبانداشت
شعر درمورد لباس سفید
عارفان را در لباس فقر بودن آفت است
هم لباس خلق گشتن پرده دار شهرت است
شعر با کلمه لباس سفید
بس است گرد یتیمی لباس گوهر من
مرا لباس دگر در جهان نمی باید
شعر با کلمه ی لباس سفید
بید مجنونم لباس من بود موی سرم
از لباس شرم چون آیینه عریان نیستم
شعری در مورد لباس سفید
نه ای شریفتر از کعبه، ای لباس پرست
به جامه ای که به سالی رسد قناعت کن
شعری درباره لباس سفید
لباس عافیتی به ز خاکساری نیست
به این لباس سبک از جهان قناعت کن
شعر درباره ی لباس سفید
با لباس عنبرین امروز جولان کرده ای
سرو را در جامه قمری خرامان کرده ای
شعر در مورد لباس سفید
جوهر ذاتی ترا چون تیغ می گردد لباس
از لباس عاریت خود را اگر عریان کنی
شعر درباره لباس سفید
دو عالم چون لباس یک یکان است
یکی بین کاحولی شرک مغانست
شعر برای لباس سفید
نیست در تن بهره از تقوی لباس
در تکلف مرد را بندد لباس
شعر در باره لباس سفید
مگو لباس حریرش دهم که فخر کند
که فخر از تن او می کند لباس حریر
شعر با لباس سفید
یکدیگر را عیب می جویند خلقان در لباس
ور نباشد عیب بشمارند خلقان در لباس
شعر درمورد لباس سفید
گه لباس قهر درپوشی و راه دل زنی
گه بگردانی لباس آیی قلاوزی کنی
شعر با کلمه لباس سفید
نه اطلس فلک نشود عطف دامنش
برقد کبریای تو دوزند اگر لباس
شعر با کلمه ی لباس سفید
گر لباس سایه از دوش افگنی
میکند عریانیت خورشید پوش
شعری در مورد لباس سفید
دیر گاهی است تا لباس کرم
بهر قد بشر ندوخته اند
شعری درباره لباس سفید
زین خرابات برفشان دامن
تا شوی بر لباس فخر طراز
شعر درباره ی لباس سفید
لباس ادمیت خلق نیکوست
تو زین تشریف عریانی چه حاصل
شعر در مورد لباس سفید
لباس مغفرت آماده داری
اگر چشم از جهان پوشیده باشی
شعر درباره لباس سفید
لباس شرم صد چاک است، ترسم
که در خلوت به خود چسبیده باشی
شعر برای لباس سفید
در لباس چشم آهو بارها
خویش را در کاروان افکنده ای
شعر در باره لباس سفید
در لباس چشم آهو بارها
سایه بر صحراییان افکنده ای
شعر با لباس سفید
از لباس خاک بیرون آمدم
نقشها بر آب بستم یللی
شعر درمورد لباس سفید
ردای زهد در صحرا بینداخت
لباس کفر پوشیده درآمد
شعر با کلمه لباس سفید
لباس خواجگی از بر بیفکن
به میخانه فرو انداز دستار
شعر با کلمه ی لباس سفید
بر درش دانی فروغی چیستم
پادشاهی در لباس سائلی
شعری در مورد لباس سفید
ملکی هست در لباس بشر
کاین خلایق نه لایق بشرست
شعری درباره لباس سفید
شهنشاهی که جز گردون نپوشد
به عهدش کس لباس سوگواری
شعر درباره ی لباس سفید
ماهی تو درین لباس شبرنگ
یا آب حیات در سیاهی
شعر در مورد لباس سفید
شیر حربی کزو لباس حیات
بر تن صفدران دران باشد
شعر درباره لباس سفید
جهان گردید از ماتم دگرگون
لباس تعزیت پوشیده گردون
شعر برای لباس سفید
تو مخالفت همی کش تو موافقت همی کن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل می دوز
شعر در باره لباس سفید
که از عریانی لطفش لباس لطف شرمنده
که از شرم صفای او عرق ها می شود جاری
شعر با لباس سفید
لباس زندگی بر خود مکن تنگ
که چون شد پاره، نتوان کرد پیوند
شعر درمورد لباس سفید
بسی نماند که از رشته دراز فراق
لباس عمر مرا با کفن شود پیوند
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد هدف
شعر در مورد گرگ
شعر در مورد جهالت
شعر در مورد پرسپولیس
شعر با کلمه لباس سفید
کسی به دلق مرقع، کجا شود درویش؟
چو سینه صاف نباشد، چه سود ترک لباس؟
شعر با کلمه ی لباس سفید
مرا ز مقنع زاهد کنید خرقه زهد
کزین لباس فرو پوشم آن عبادت فاش
شعری در مورد لباس سفید
کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی
سزد که نو کند اکنون لباس دلجویی
شعری درباره لباس سفید
عور گشت از لباس بی چونی
باز پوشید کسوت چه و چون
شعر درباره ی لباس سفید
حرف طمع مباد برون آید از لباس
مطلب بخرقه دوخت سؤال گدای ما
شعر در مورد لباس سفید
لباس عارضی نبود حجاب جوهر ذاتی
اگر در تیغ باشد آب نگذارد روانی را
شعر درباره لباس سفید
چو بوی گل لباس راحت ما نیست عریانی
مگر در خواب بیند پای مجنون وصل دامانرا
شعر برای لباس سفید
عریان گذشت زین چمن امید و یاس ما
تا بوی گل برنگ ندوزد لباس ما
شعر در باره لباس سفید
همان خاک سینه اکنون لباس دل ببردارد
صفا مفت است منگر کسوت پارینه مینا
شعر با لباس سفید
لباس عافیت از دهر اگر هوس داری
ز ماهتاب کتان و حریر از آب طلب
شعر درمورد لباس سفید
بی پرده است حسن غنا در لباس فقر
دست رسا ز کوتهی آستین طلب
شعر با کلمه لباس سفید
تنم زبند لباس تکلف آزاد است
برهنگی ببرم خلعت خداداد است
شعر با کلمه ی لباس سفید
تیره روزان برنیایند از لباس عاجزی
همچو گیسو سایه را افتادگی جزو تن است
شعری در مورد لباس سفید
نیست ممکن از لباس وهم بیرون آمدن
زندگانی عالمی را کرد زندان زیر پوست
شعری درباره لباس سفید
آدمی را بر لباس صوف واطلس فخر نیست
دیده باشی این قماش اکثر ستوران اجل است
شعر درباره ی لباس سفید
رنگینی لباس چه مقدار دلکش است
گل کرده است این هوس از طبع سنگ هم
شعر در مورد لباس سفید
بی الفت لباس زعریان تنی چه باک
جنس دکان فخر پرستیست ننگ هم
شعر درباره لباس سفید
کو جنون تا مست عریانی برائیم از لباس
ورنه دامن تا گریبان دستگاه ماتمیم
شعر برای لباس سفید
ندارد این ستم آباد ما و من (بیدل)
لباس عافیتی غیر لب بهم دوزی
شعر در باره لباس سفید
غلام همت دردی کشان یک رنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
شعر در مورد لباس سفید
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد پرنده
شعر در مورد خنده
شعر در مورد خواب
شعر در مورد هجران
- ۹۷/۰۷/۰۹